در مراسم پایانی جایزه ابوالحسن نجفی چه گذشت؟
[ad_1]
امید طبیبزاده میگوید: در فرهنگهای اروپایی برخی از مفاهیم وجود دارد و نیاز نیست مفاهیم را به وجود بیاورند. اما هر رمانی که ترجمه میشود مفهومی را به زبان فارسی میآورد که قبلا نبوده و همین است که شأن کار مترجم را در زبان فارسی بیشتر میکند.
به گزارش ایسنا، علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب در مراسم پایانی هفتمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی که امروز (سهشنبه، ۲۴ بهمنماه) در شهر کتاب شهید بهشتی برگزار شد، اظهار کرد: کسانی که در حوزه زبان و ادب فارسی، زبانشناسی و درستنویسی و غلط ننویسیم فعالیت دارند با ابوالحسن نجفی آشنایی دارند، ما برای یادبود ایشان و اینکه نسل جدید مترجمان با چگونگی کارهای نجفی آشنا شوند و همچنین معرفی مترجمان برجسته در میان جوانان این جایزه را بنا گذاشتیم.
او افزود: این جایزه بیشتر به رمان و مجموعه داستان کوتاه اختصاص دارد. فراخوان جایزه در تیرماه اعلام شد و در بازه زمانی دوماهه مترجمان و ناشران آثار خود را به دبیرخانه ارسال کردند. ۶۰ کتاب به دبیرخانه رسید و هیئت داوران شامل ضیاء موحد، مهستی بحرینی، عبدالله کوثری، حسین معصومی همدانی، امید طبیبزاده، موسی اسوار و آبتین کلگار کتابها را به دقت مطالعه و بررسی کردند و و هشت کتاب به مرحله نهایی رسید.
محمدخانی با بیان اینکه در طی سالهای مختلف نکاتی در حوزه وضعیت ترجمه ادبیات جهان در ایران مطرح میشود، گفت: پیشتر ترجمه آثار بیشتر از زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی بود اما در طی دو دهه گذشته ترجمه مستقیم از ادبیات عرب، روسیه و ترکیه و اروپای شرقی گستردهتر شده و آثار جدیدی منتشر میشود که این امر از نظر کمی و کیفی با قبل قابل مقایسه نیست.
او با اشاره به اینکه ادبیات جهان از پرخوانندهترین و پرفروشترین کتابها در بازار کتاب ایرانی است، گفت: متأسفانه نهادهای دولتی به ادبیات جهان کمتوجه هستند. در کتاب سال کتاب تشویقی و برگزیده در این حوزه نداریم.جایزه و نشان ابوالحسن نجفی توانسته بخشی از کارهای خوبی را که به قلم مترجمان جوان منتشر میشود، به جامعه معرفی کند.
چرا مترجم در ایران مهم است؟
امید طبیبزاده، استاد زبان و ادب فارسی و از داوران جایزه ابوالحسن نجفی نیز در این مراسم در سخنانی با اشاره شکلگیری رمان در اروپا، گفت: رمان در معنای جدید در قرن ۱۶ شکل گرفت و میتوانیم آن را از ثمرههای درخشان رنسانس بدانیم و در مقام نوع ادبی خاصی که برای طبقه خاصی که در آن دوره ظهور کرد، به وجود آمد؛ طبقه متوسط شهرنشین که باسواد بود.
او سپس درباره واژه رمان توضیح داد و به شکلگیری رمان در زبان فارسی پرداخت و گفت: رمان حدود ۱۰۰ سال پیش و حدود ۳۰۰ سال بعد از اروپا و تا حد زیادی به تقلید از اروپا به وجود آمد. نخستین رماننویسان ما جمالزاده، چوبک، علوی، گلستان و آلاحمد همه زبان فرنگی میدانستند و رمانهایشان را بر گرته رمانهای فرنگی مینوشتند. گرچه بیش از ۳۰۰ سال فاصله وجود داشت اما شرایط شکلگیری رمان در زبان فارسی تفاوت چندانی با اروپاییها نداشت؛ قشر متوسط شهرنشینی به وجود میآید که سواد دارد و سوادش زبان جدید است که نوع ادبی خاص خود را میخواهد.
طبیبزاده در ادامه بیان کرد: قهرمانان نویسندگان نسل اول مردم فرودست و متوسط بودند، نویسندگان از زبان آنها استفاده میکردند. این روند ادامه پیدا کرد و کار به جایی رسید که مردمانی از همین طبقه میخواستند از زبان خودشان بنویسند. هرگاه صحبت از آلاحمد میشود، استاد موحد میگوید بزرگترین میراث آلاحمد، نثر او بود. او با زبان خود مردم، مطالبی را که به نظر میآمد قابل بیان نیست، بیان کرده و موفق میشود.
او با بیان اینکه نویسندگان ما کمکم برای خواندن آثار غربی، به مترجمان وابسته شدند، گفت: استاد معصومی همدانی میگوید: «مترجمان کاری که در زبان فارسی میکنند، قابل مقایسه با کار مترجمان غربی نیست». در فرهنگهای اروپایی برخی از مفاهیم وجود دارد و نیاز نیست مفاهیم را به وجود بیاورند. اما هر رمانی که ترجمه میشود مفهومی را به زبان فارسی میآورد که قبلا نبوده و همین است که شأن کار مترجم را در زبان فارسی بیشتر میکند، در حدی که نام مترجم هماندازه نام نویسنده میآید در حالی که در غرب نام مترجم را روی جلد نمیآورند.
طبیبزاده در ادامه درباره کتابهایی که به مرحله نهایی جایزه نجفی رسیدهاند، توضیحات کوتاهی ارائه کرد.
مترجم خوبی که زود از دست رفت!
آبتین گلکار، مترجم زبان روسی و داور جایزه ابوالحسن نجفی در ادامه مراسم درباره نیما حضرتی مترجم تازه درگذشته که با کتاب «قصههای آشوب» نوشته جوزف کنراد، نامزد این دوره شده بود، گفت: ما مترجم جوان و با نثر پختهای را از دست دادیم. اثری که زندهیاد حضرتی از جوزف کنراد انتخاب کرده بود، متن پیچیدهای دارد و مبتنی بر توصیف و ترجمه توصیف کار مشکلی است زیرا باید منظرهای را که در مقابل چشمان مترجم است به زبان دیگری ترجمه کند و ترجمه صرف کلمات کارساز نیست و احتیاج به تغییرات دیگری است که پختگی بیشتری را میطلبد.
او ادامه داد: حضرتی در این ترجمه نشان داده مجموعه واژگان گستردهای در دست دارد و هر کلمه بیگانه چند معادل فارسی داشته و از میان آنها انتخاب کرده است. خیلی از جاهای کتاب شاهد این هستیم که کلمات خیلی فاخر در کنار کلمات عامیانهتر میآید. چیزی که در ظاهر باعث عدم یکدستی نثر میشود اما اتفاقا در داستان خیلی جالب و یکدست از آب درآمده است. این کار مرا یاد شعرهای شاملو میاندازد که او هم این کار را میکرد و کلمات بسیار عامیانه را در کنار کلمات فاخر میگذاشت و قشنگ بود. خیلیها از او تقلید میکردند که قشنگ نمیشد و در متن دستانداز ایجاد میکرد. در متن حضرتی این اتفاق افتاده و استفاده از واژههای گوناگون به متن ادبیت میبخشد.
آبتین گلکار افزود: متأسفانه در آثار مترجمان جوانتر معمولا یک سطح واژه را میبینی و حالت یکنواخت خستهکنده پیدا میکند اما زمانی که مترجم کلمات بیشتری در اختیار دارد، از میان آنها انتخاب میکند و نتیجه کار بهتر میشود. استفاده از ترفندهای مختلف را در قسمت دستوری میبینم و از حالتهای نحوی مختلف استفاده کرده است.
او با خوانش قسمتهایی از ترجمه نیما حضرتی گفت: مترجم تصویری را که نویسنده میخواسته توانسته برای مخاطب ایرانی بیان کند و به نظرم این موفقیت مترجم است. به خانواده او و جامعه ادبی تسلیت میگویم که بهزودی این مترجم را از دست دادیم.
در ادامه برگزیدگان جایزه معرفی شدند
سپس مهشید میرمعزی، مترجم که به دلیل کارنامهاش در حوزه ترجمه در این مراسم از او تجلیل شد، مترجمان را پلی میان فرهنگهای مختلف خواند و گفت: بار سنگین و مسئولیت حساسی بر روی دوش مترجمان قرار دارد و آنها باید زبان و معنای اثر را هنگام ترجمه به زبان دیگری انتقال دهند. استادان فن اتفاق نظر دارند که انتقال کامل معنا امر محالی است بنابراین انتظاری که میتوان داشت این است که تعادلی میان زبان نویسنده و معنا ایجاد شود و یکی از دیگری پیشی نگیرد چون مترجم دو تعهد دارد یکی به نویسنده و دیگری به مخاطب؛ به نویسنده از این رو که متنش به لحاط محتوا و شیوه نوشتار و آهنگ کلمات و معنا شبیه چیزی باشد که نوشته و مخاطب متعهد تا او بتواند ارتباط برقرار کند.
او افزود: همچنین مترجم به دو زبان باید تسلط کافی داشته باشد. او باید با آداب و رسوم و فرهنگ کشورها آشنایی داشته باشند و همچنین با تغییرات زبانها آشنا باشد.
میرمعزی با بیان اینکه کتابهایی را ترجمه کرده که دوست داشته است زیرا هیچگاه به سفارش ترجمه نکرده است، گفت: ولی دو کتاب هستند که پاره تن من هستند؛ کتاب «دنیای دیروز» و «وزن کلمات». حس عجیب و غریبی نسبت به این کتابها دارم و شاید دارم بین فرزندانم فرق میگذارم. «دنیای دیروز» ۷۰ سال پیش نوشته شده و مردم از آن سالها دارند کتاب را میخوانند و تردید ندارم ۷۰ سال دیگر هم میخوانند. «وزن کلمات» آخرین کتاب پاسکال مرسیه است و قهرمان داستان «وزن کلمات» مترجم است و در آنجا به امر ترجمه و زندگی مترجم پرداخته است.
او در ادامه جملاتی از این کتاب را درباره مترجم خواند و سپس گفت: ادبیات اهداف و رسالتهای زیادی دارد که یکی از مهمترین اهدافش امیدبخشی است. امید در ادبیات ایران بهخصوص شعر ایران جایگاه خاصی دارد. امید پیونددهنده گذشته و آینده است. وظیفه ادبیات از این حیث نشان دادن نور در انتهای دهلیز است. حتی ادبیات ضد جنگ با وجود اینکه مخاطرات جنگ را آشکار و عریان بیان میکند، نشان میدهد در دوران ناامیدی هم میتوان نوشت، کار کرد و ادامه داد. همین نوشتن نشان از امید دارد و نویسندگان در اوج ناامیدی هم بنویسند، باز برای روشن کردن حقایق و کاشتن امید در دل خوانندگان به قلم فرمان حرکت میدهند. هدف مخاطب از خواندن هر اثر گسترش معلومات و تجربه نویسنده است که همه اینها نشان از امید دارد، امید به آیندهای روشنتر. هرچند ناامیدی امری طبیعی است اما نباید دست از کارکردن برداریم و اجازه دهیم ناامیدی ما را منفعل کند. اگرچه در حال حاضر حفظ امید کار سادهای نیست.
نیلوفر صادقی، مترجم که با ترجمه رمان «در آمریکا» از سوزان سانتاگ در این جایزه برگزیده شد، درباره این کتاب و رویکردی که سوزان سانتاگ برای نوشتن این رمان داشته با توجه به مصاحبههای او توضیح داد.
ابوالفضل الله دادی، مترجم که با ترجمه رمان «باغهای تسلا» از پریسا رضا در این جایزه شایسته تقدیر شد، نیز با اشاره به اینکه در چهار دوره از هفت دوره نامزد این جایزه بوده است، گفت: من رکورددار نامزدی در این جایزه هستم و خوشحالم این نامزدی طولانی به پایان رسید.
او در ادامه از اینکه فهرست نامزدهای جایزه ابوالحسن نجفی میتواند کمکحال خوانندگان ایرانی باشد، گفت.
این مترجم تأکید کرد: این جایزه باید جلو حاشیهها را بگیرد و اگر انتقاد و حاشیهای برای جایزه ایجاد شد، هیئت داوران پاسخگو باشد و بیانیه بدهد.
اللهدادی سپس درباره سوء تفاهمی که برای جایزه نگرفتن کتاب «نقشه و قلمرو» که در سال گذشته نامزد جایزه نجفی بود، پیش آمد سخن گفت و اظهار کرد: انتظار داشتم از من دعوت میشد تا درباره این موضوع صحبت شود و بگویند اشتباه میکنید اما باید به جایزه ابوالحسن نجفی بیشتر توجه شود و این جایزه بی شباهت به جایزه گنکور نیست زیرا یک بار به مترجم میدهند.
اللهدادی در ادامه درباره «باغهای تسلا» و چالشهای ترجمه آن و واکنش نویسنده به ترجمه این کتاب گفت و یادآورد شد: کتاب «عطر معصومیت» از این نویسنده بیش از یک سال است که توقیف شده است.
این مترجم با بیان اینکه نشان جایزه را برای خود نگه میدارد، اظهار کرد مبلغ جایزه را که ۵ میلیون تومان است به تجهیز کتابخانه مدرسه دوران دبیرستانش، دبیرستان انقلاب اسلامی ورزنه اهدا میکند.
او در بخش دیگری از سخنانش با تشکر از خانوادهاش، از پدرش که سال گذشته از دنیا رفته است یاد کرد.
علیاصغر محمدخانی نیز در پایان گفت: ۵۰ نسخه کتاب از طرف شهر کتاب به کتابخانه این مدرسه اهدا میشود.
انتهای پیام